هیپوگرام مفهومی «شهادت» در شعر دفاع مقدّس (2)
عاشقی یکی از مهمترین عناصر هیپوگرام شده در فرهنگ شهادت است که زیربنای تمامی مفاهیم دیگر است؛ چرا که شدیداً با مفهوم زیبایی درگیر است.
نویسنده: دکتر پوران (صدیق) علیپور
** عاشقی
عاشقی یکی از مهمترین عناصر هیپوگرام شده در فرهنگ شهادت است که زیربنای تمامی مفاهیم دیگر است؛ چرا که شدیداً با مفهوم زیبایی درگیر است.زیباپسندی، از غریزه های بشری است. انسان ها، خوب را دوست دارند. زیبا اگر خوب شد، دوست داشتنی و شایسته عشق می شود، معشوق می شود و عاشقان را به سوی خود می کشاند. چون عشق گریبان عاشق را گرفت، به هر سو که بخواهد می برد و عاشق از خود اختیاری ندارد.
عاشقی پله هایی دارد. پله آخر دل دادگی است و وصال نیز پله هایی دارد؛ بالاترین پله آن زمانی است که دوگانگی از میان عاشق و معشوق برداشته شود و در آن لحظه، شهادت اتفاق می افتد؛ بنابراین، شهادت فنای عاشق است در عشق و در پیشگاه معشوق (صدر، 1385: ص 360). در این مورد، خود مفهوم عشق به عنوان هیپوگرام در شعر دفاع مقدس جلوه نموده است؛ برای نمونه اشعار زیر از:
علی بابا چاهی:
پس عشق، آئینه روشنی ست؟/ بر رف/یا بر کف صنوبرانی/که ناگهان/سر بر شانه آتشفشان می گذارند؟/پس عشق/دریایی از ستاره و/مردانی دوباره است/که دهانی از انگبین و آتش دارند؟/پس عشق/یعنی که با سر بریده درآیم به خواب سرخ برادرهایم؟(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 412)
علیرضا قزوه:
می گفت: بمان عشق چنین گفت که بشتاب
می گفت: برو، عقل چنین گفت که برگرد
یک روز اگر از من و عشق تو بپرسند
پیغمبرتان کیست؟ بگو درد بگو درد
(قزوه، 1375: ص 39)
حسن حسینی:
در جاری رود عشق تطهیر شدند
چون چشمه رها ز خاک دلگیر شدند
شفاف به شکل آبشاری ز شکوه
از خویش گذشتند و سرازیر شدند
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 243)
حسین اسرافیلی:
دوباره عشق مگر خیمه جنون زده است
که حجم دشت پر از بوی محمل لیلاست
به بوی سرخ شهیدان به هرزه پویه مکن
نشانشان به دل لاله های این صحراست
(همان، ص 35)
عامل اصلی عشق، محبّت است. فارابی از متفکران اسلامی قرن چهارم در بیان محبت چنین می گوید:
«اشتراک عقیده در مبدأ، اشتراک در امر باری تعالی است و اشتراک عقیده در منتهی، اتفاق درباره سعادت است و اشتراک عقیده در مبدأ و منتهی به واسطه افعالی است که سعادت را ایجاد می کنند و در نتیجه محبت را به دنبال خواهد داشت.»(فارابی، 1986: ص 7) و خواجه نصیر طوسی نیز محبت را، به وجود آورنده یک اتحاد اجتماعی می داند و معتقد است که برخورداری از علائق عاطفی، عنصر مهم ایجاد همبستگی است(طوسی، 1363: ص 25).
در شعر دفاع مقدس، محبت و همبستگی دینی، عامل اصلی توفیق و دست یابی به عشق الهی بوده که در پرتو آن، ایثار، از خود گذشتگی و بسیجی وار بودن معنا پیدا می کند؛ مثل شعر زیر از اسرافیلی:
گوییا تشنه کام عشق شده است
از لب تیغ و دشنه ها سیراب
بانگی از قتلگاه می آید:
«هان برادر، برادرت دریاب»
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 276)
عمده ترین مفاهیم هیپوگرام شده که تحت لوای عاشقی در شعر پایداری می درخشند، عبارتند از:
1) شهادت طلبی
فرهنگ شهادت طلبی برای حق خواهی از آغاز تاکنون در آیئن اسلام، پاس داشته می شده؛ چنانکه ابراهیم خلیل الله نیز برای حق طلبی به سوی شهادت گام برمی دارد.سیره حضرت خلیل، نهراسیدن از مرگ است. طبق قرآن کریم دستور رسمی طاغی آن عصر چنین بود که:
«حرِّقُوه و انصُروا الهتُکُم.» او را بسوزانید و بت خود را یاری کنید (انبیاء: 68) و ابراهیم خلیل در تعامل چنین ادعایی پاسخ می دهد: «اُفَّ لَکُم و لِما تَعبُدون مِن دونِ الله.»(انبیاء: 67) این مفهوم در شعر دفاع مقدس، برای نمونه به صورت هیپوگرام های زیر جلوه گر است:
الف) خرسندی از مرگ:
برخی از رزمندگان دفاع مقدس از کشته شدن در راه خدا خرسند هستند؛ یعنی رضایت خود را بسته به رضایت حق می دانند و تسلیم امر اویند:اگر از مرگ خرسندید یاران
شهادت را کمربندید یاران
شهیدانند یاران خمینی
به این یاران بپیوندید یاران
(قاسمی، 1381: ص 77)
گفتم چرا دشمنت افکند به مرگ
گفت که چو دوست بود خرسند به مرگ
گفتم که وصیتی نداری؟ خندید
یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 238)
این شعر از مشفق کاشانی:
به یک کرامت آبی نگاه دوخته اید
کدام پنجره این گونه باز سوی خداست
میان معرکه لبخند می زنید به عشق
حماسه چون به غزل ختم می شود، زیباست
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 99)
ب) ریشخندکردن مرگ:
رزمندگان دفاع مقدس، نه تنها از مرگ هراسی ندارند؛ بلکه با وجود دلیری ها و بی باکی های جسورانه خود، مرگ را به سخره می گیرند؛ در نتیجه، به جای اینکه آنها از مرگ بترسند، مرگ از ایشان ترسان و گریزان است:کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 243)
شبی که مهتاب
از شرم می مرد
و مرگ
از هراس مرگ... (کاظمی، 1384: ص 30)
چشم ستاره ای روشن شد
و مرگ از هیبت نگاهت
پیش از آنکه رسیده باشد
گریخته
مرده بود!(همان، ص 97)
ج) عشق به مرگ:
در تاریخ پیامبر آمده است که: «بعضی از نوجوانان روی پنجه پای خود می ایستادند تا قدشان بلندتر جلوه کند و بتوانند اجازه حضور در میدان نبرد را بگیرند و نوجوانان دیگر برای جلب نظر، جهت کسب اجازه اقرار می کرد که توانایی این را دارد که با آن نوجوان کشتی بگیرد.» (ابن هشام، 1375: ج3، ص 70) این امر علاوه بر شجاعت و نترسی از مرگ و خرسند بودن از امر الهی، نمایانگر مفهوم عشق به شهادت نیز هست؛ چنانکه در شعر دفاع مقدس نیز جلوه گر است:آسمان چتر محبت به سر خاک کشید
یک افق چلچله آماده پرواز شدند
عاشقانی که پر از شوق شکفتن بودند
محو آفاق نمایان شدن راز شدند
(ولیئی، 1378: ص 35)
«امام حسین (ع) نیز، با علم به شهادت و به شوق رسیدن به آن، راه کربلا را پیش گرفتند و دیگران را نیز از این آگاهی، بی خبر نگذاشتند؛ چنانچه در پاسخ به ام سلمه که از سفر امام غمگین بود چنین فرمودند: من می دانم در چه ساعت و در چه روزی کشته خواهم شد و می دانم کدام شخص مرا خواهد کشت و از خاندان و یاران من، کدام افراد کشته خواهند شد.»(موسوی مقدم، 1368: ص 58).
هیپوگرام مفهومی عشق به مرگ، به دنبال روند فکری اُسوه خواهی، به صورت تشویق و ترغیب نیز در شعر دفاع مقدس نمود می یابد؛ چنانکه در شعر زیر از مشفق کاشانی آمده است"
اگر همچون شهید نینوا، افروختن خواهی
سری در سروری، بالای نی افروختن باید
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 99)
2) بشارت خواهی
عنصر مفهومی دیگر بشارت خواهی است؛ چنانکه بر پایه رهنمود قرآن کریم، شهدا از خداوند متعال استبشار ویژه می طلبند:«و یَستَبشِرُونَ بِالَّذینَ لَم یلحَقُوا بِهِم مِن خَلفِهِم.»(آل عمران: 170)
استبشار یعنی انتظار شنیدن خبر مسرّت بخش و چون انسان با شنیدن آن، چهره اش بشاش می گردد، بدان استبشار گویند.
جوادی آملی در این زمینه نقل می کند که حسین بن علی(ع) که سر سلسله آزاد مردان عالم و شهداست، از حضرت باری تعالی استبشار می کند و در آن عالم از خدا می پرسد و طلب می کند که آیا راه من راهروانی دارد یا نه؟ و همه شهیدان دیگر نیز این مژده را از خدا می خواهند که آیا راهیان راه ما رسیده اند؟ و خداوند به آنها بشارت می دهد که کدام گروه رسیده اند... (جوادی آملی، 1386: صص 99-89).
در قرآن شریف نیز مستقیماً بهشت بشارت داده شده است: «والّذین قُتِلُوا فی سَبیلِ الله فَلَن یضلُّ اعمالهمُ سَیهدیِهِم و یُصلح بالهُم و یُدخِلُهم الجنّه عَرّفَها لهُم.»(محمد: 6-4) آنان که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضایع نمی گرداند. آنها را هدایت و امورشان را اصلاح می فرماید و در بهشتی که قبلاً به آنها شناسانده شده است، وارد خواهند کرد و همچنین در سفینه بحار آمده است: «خداوند بشارت می دهد: فاذا وَصَل [الشهید] الی الارض تقولُ لهُ: مَرحَبا بالرُّوح التّی اخرَجَت مِن البَدَن الطّیب، ابِشر فانّ لک ما لا عَینٌ رَات و لا اُذُن سَمِعت و لا خَطَر عَلی قلبِ بَشَر.» آن گاه که پیکر شهید بر زمین فرود آید، از طرف خدای متعال، مخاطب قرار می گیرد: آفرین بر آن روح پاک که از بدن پاک خارج شده است. بشارت باد تو را به نعمت هایی که نه هیچ چشمی دیده و نه هیچ گوشی شنیده و نه بر قلب هیچ بشری خطور کرده است (سفینه البحار، ج1، ص 720). هیپوگرام های این مفهوم در شعر دفاع مقدس برای نمونه به صورت های زیر نقش گرفته اند:
الف) لبیک به ندای حق:
گل واژه لبیک به لبها حک بوداز وسعت گامها زمین در شک بود
ای کاش در آن صبح ظفر می دیدی
خورشید به مشق عاشقان کوچک بود
(قزوه، 1369: ص 59)
و این شعر از حسینی:
آنان که زبان عشق را می دانند
لب بسته سرود عاشقی می خوانند
با رفتنشان، ترنم آمدن است
خورشید غروب کرده را می مانند
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 243)
صحرای خطر گام مرا می خواند
صهبای ظفر جام مرا می خواند
وقت خوش رفتن است، هان گوش کنید
از عرش کسی نام مرا می خواند
(همان، ص 246)
ب) اشتیاق دیدار
شوق دیدار حق از عمده ترین مفاهیم در باور دینی است که موجبات استقبال از شهادت را فراهم می آورد. علی اکبر در هنگام شهادت چنین فریاد برمی آورد: «یا ابتاه! عَلیکَ منّی السّلام هذا جدی رسول الله (ص) یُقرِئکَ السلام و یقولُ: عَجِّل القدومَ اِلَینا وسهق سَهقَهً فارق الدنیا.» ای پدر! سلام بر تو باد. این جدّ من رسول خداست که به تو سلام می گوید و می گوید: بشتاب به سوی ما و سپس نفسی کشید و دار فانی را وداع گفت (مجلسی، 1403: ج45، ص 44). مفهوم اشتیاق دیدار در شعر دفاع مقدس به صورت کشش و کوشش دو جانبه نمود یافته است؛ کسی از آنطرف می خواند و کسی از این طرف مشتاقانه می خواهد:یا رب دلکی به عشق دمسازم ده
پر، بازم ده، رخصت پروازم ده
دردی که به جان فزوده ای باز مگیر
صبری که ز دل ربوده ای بازم ده
(سبزواری، 1368: ص 506)
من اینجا سرد سردم، ای دل، ای دل!
جدا از اهل دردم ای دل، ای دل!
من و رفتن به سوی روشنایی
دعا کن برنگردم ای دل، ای دل!
(قزوه، 1369، ص 50)
آن روز/بگشوده بال و پر/ با سر به سوی وادی خون رفتی/گفتی:/«دیگر به خانه باز نمی گردم.»/ امروز من به پای خود رفتم... (امین پور، 1387: ص 7).
ج) پاداش
خداوند در قرآن کریم چنین فرموده است: «و مَن یُقاتِل فی سَبیلِ اللهِ فَیُقتل او یغلب فَسَوفَ تُوتیه اَجراً عظیماً.»(نساء: 74) هر کس که در جهاد در راه خدا کشته شد یا پیروز شد، اجر عظیمی به او عطا خواهیم کرد.پاداش شهید اساساً در اسلام خیلی متعالی تر از اقوام ملل دیگر است. صدر می گوید: «اگر مجسمه شهید را بتراشند و برچهار راهی بگذارند و یا خیابانی را به نام وی کنند و یا بنیادی را به افتخارش برپا سازند و مانند این کارها، به دست خود شهید چیزی نرسیده و در برابر آنچه که داده، چیزی پس نگرفته است. پاداش شهید در اسلام «رضوان الله» است. اسلام در دل ها برای شهید، مجسمه می ریزد و دل ها را در گرو محبت شهید قرار می دهد، تا دوستی او دل ها را از گناه پاک کند و به سوی راه شهید روانه گردد. شهادت حسین(ع) نیز، دعوتی است معجزه گر از بشر؛ بنابراین شهید آزاده ای است که بر راه حسین رفته و آزادی برایش آزادگی آورده است.» (صدر، 1385: صص 291-287)؛ پس پاداش این آزادی، نوید شهر سبز خداست:
آنانکه بال سرخ هجرت باز کردند
تا شهر سبز خدا «پرواز» کردند
(گلمرادی، 1380: 393)
سرزد ز افق صبح سپید گل سرخ
برخیز و بخوان سرود عید گل سرخ
از سفره هفت سین «سنگر» داران
آورده رسول ده نوید گل سرخ
(همان: 346)
3) دفاع از حق
دفاع از حق نیز ریشه در مقدسات دینی دارد:«وقتی علی اکبر(ع) وارد میدان نبرد می شود، اینگونه شعار می دهد:
اَلحَربُ قَد بانت لَها الحقایق
و ظَهرت مِن بَعدها مَصادق
و الله رَبُّ العَرش لا نُعارِق
جُموعُکُم او تَغمَدُ البَوارِق
در این جنگ حقایق و تعصبات جاهلی آشکار شد و سپس افراد صادق شناخته شدند. به خدایی که پروردگار عرش است قسم که شما را رها نمی کنیم تا اینکه شمشیرهایمان در نیام شود. (خوارزمی، ج2، ص 31) هیپوگرام های عنصر دفاع از حق به صورت های زیر جلوه یافته است:
الف) درد دین:
درد دین یکی دیگر از مفاهیم باورمند رزمندگان دفاع مقدس است که قلب آنها را به سمت شهادت هدایت می گرداند:نیست آیا در شمایان درد دین!
ای گروه مشرکین! هل من معین؟
(عزیزی، 1368: ص 171)
دل بی تاب و تنگم را بیاور
غم ناب و قشنگم را بیاور
مگر من مرده ام؟ دشمن بیاید
«تفنگم» را تفنگم را بیاور
(گلمرادی، 1380: 324)
«... همه یکی شده ایم/باهم/با راه/با الله.../در بیکرانه ترین هجران/ از چار راه شهادت برمی خیزیم/برمی خیزیم/و از نهاد سنگر ایمان/به سوی دشمن دیرینه/دوباره حمله می آغازیم (صفارزاده، 1358: ص 78-79)
ب) ایمان:
امام علی(ع) جهاد در راه خدا و دفاع از حق را، نشانه ایمان می داند؛ چنانکه در حکمت سی ام فرموده است: «الایمانُ عَلی اُربع دَعائم: عَلی الصبرِ و الیقین و العدلِ و الجهاد و...»(نهج البلاغه، ص 1099) عبدالملکیان این مفهوم را در شعر «نامه» بیان می دارد:اینجا تمام شب/در برج دیده بانی/ایمان، مشغول پاسداری و بیداری است/اینجا/ایمان تفنگ را/بر دوش می کشد/ایمان گلوله را/شلیک می کند/ایمان حماسه را آغاز می کند/تکبیر فتح را، ایمان عاشقان/آواز می کند... (باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 499)
اینجا/هشتاد سالگی/بر تانک می نشیند و می جنگد/اینجا/ده سالگی کتاب مدرسه اش/ را در سنگر مبارزه می خواند... (همان، 498)
ما تکیه به بیرق شهادت زده ایم
در کوی شرف گوی ارادت زده ایم
با خامه خون به جاودان دفتر عشق
نقشی عجب از پی سعادت زده ایم
(سبزواری، 1368: ص 503)
ج) ایستادگی:
مفهوم مقاومت در شعر دفاع مقدس در جهت حفظ ناموس و خانه است؛ چنانکه در شعر «پاسخ» عبدالملکیان آمده است:«تو چرا می جنگی؟/پسرم می پرسد./... با تمام دل خود می گویم:/«تا چراغ از تو نگیرد دشمن»(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 491)
اینان/هرچند/شکسته زانوان و کمرهاشان/استاده اند فاتح و نستوه/-بی هیچ خان و مان-...(امین پور، 1387: ص 31)
در نهایت اینکه مفاهیمی که به صورت نشانه های تازه یا رمزگان های فرهنگی-ادبی در شبکه متنی خود را بروز می دهند، به افقی همگانی دست می یابند که نه تنها به صورت هیپوگرام های فرهنگی؛ بلکه گاهی به صورت هیپوگرام های ادبی شده و کلیشه های متعارف پدیدار می شوند تا ضمن تثبیت خود به عنوان نشانه های یک دوره زمانی خاص، از طریق آواهای سیّال به عرصه عمومی ادبیات راه پیدا کرده و مسیر خود را تا نسل های بعد امتداد دهند. بحث در این حوزه، خود به مجالی مفصل نیازمند است که در این مقاله نمی گنجد؛ لذا «لاله پرپر»، «گل پرپر»، «شقایق سوزان» و «کبوتر» ارائه می گردد:
بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه دیگر بگیریم
بیا گم گشته دیرین خود را
سراغ از لاله پرپر بگیریم
(امین پور، 1389: ص 458)
این شعر از نصرالله مردانی:
راز بیداری خون در رگ گل می دانست
آنکه چون لاله پرپر شده در باد شکفت
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 94)
گفتم:/در شهر ما/دیوارها دوباره پر از عکس لاله است (امین پور، 1387: ص 31)
نه تن مونه، نه پیراهن بمونه
مه خاکستری از من بمونه
دعا کن گر نمونه چیزی از من
چراغ لاله ها روشن بمونه
(قزوه، 1369: ص 50)
از شبنم اشک گونه هامان تر بود
تشییع جنازه گلی پرپر بود
از منبر دستها که بالا می رفت
در صحن حسینیه دل، محشر بود
(همان، ص 60)
پاییز بود و شبی سرد، این سینه پر بود از درد
گفتیم شعری به یاد گلهای پرپر بخوانیم
(قزوه، 1375: ص 26)
این شعر از مشفق کاشانی:
صبا تا زنده جاوید دارد داغ یاران را
شقایق های سوزان ریخت در آغوش این صحرا
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 100)
در زیر رگبار مسلسلها/سروی که خم می شد/صدها شقایق بر زمین کاشت(همان، 471)
خبر! «خدا به شما صبر و عافیت بدهد»!
که... ها...کبوتر ما هم به آسمان پیوست
(علی اکبری، 1384: ص 24)
نتیجه
مفهوم شهید در ادبیات دفاع مقدس ایران از عمده ترین مفاهیم ارزشی است که مخاطب را به باورهای دینی و مذهبی پیوند می زند و روح مخاطب را از اعماق آغازین نقطه هستی بر می خیزاند و پس از تعالی بخشیدن بدان تا لحظه دوباره پیوند و وصل در نقطه انتها، سوق می بخشد.تأویل مفهوم شهادت در شعر دفاع مقدس ایران، به کمک باورهای دینی، هیپوگرام های فرهنگی و نشانه های ادبی امکان پذیر است؛ بدین گونه که شعر دفاع مقدس در منطق معناشناسانه شاعرانگی اش با ژرف اندیشیدن در باورهای دینی، دقایقی ناب را درباره شهید و شهادت خلق مفهوم سازی نموده است و دانش هرمنوتیک به منتقد تأویلگر فرصت می دهد تا به کمک نشانه شناسی، دلالت های مفهومی متن را ردیابی و ضمن تطبیق آنها با مفاهیم نهادینه شده فرهنگ شهادت در مبانی دین اسلام، تأویل نماید.
در نهایت اینکه، نشانه های مرتبط با مفهوم "شهادت" در شعر دفاع مقدس، نه تنها به صورت هیپوگرام های فرهنگی؛ بلکه گاه به صورت هیپوگرام های ادبی شده نیز، ارائه می گردند.
1- قرآن کریم.
2- نهج البلاغه، بی تا، ترجمه و شرح حاج سید علی نقی فیض الاسلام، بی جا.
3- آلن، گراهام، 1380، بینا متنیت، ترجمه پیام یزدانجو، تهران، مرکز.
4- ابن هشام، 1375 هـ.ق، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری، مصر، مکتبه البابی الحلبی و اولاده، چاپ دوم.
5- احمدی، بابک، 1380، ساختار و تأویل، تهران، مرکز.
6- امین پور، قیصر، 1389، مجموع کامل اشعار، تهران، مروارید.
7- ___، 1387، تنفس صبح، تهران، سروش.
8- باقری، ساعد و محمدی نیکو، محمدرضا، 1372، شعر امروز، تهران، الهدی.
9- بورشه، ت. و دیگران، 1386، زبان شناسی و ادبیات (تاریخچه چند اصطلاح)، ترجمه کورش صفوی تهران، هرمس، چاپ دوم.
10- بهشتی، ابوالفضل، 1382، فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا، قم، مؤسسه بوستان کتاب.
11- پالمر، فرانک. ر. 1374، نگاهی تازه به معنی شناسی، ترجمه کوروش صفوی، تهران، کتاب ماد، چاپ دوم.
12- جعفریان، محمدحسین، 1378، گزیده ادبیات معاصر، مجموعه شعر، تهران، کتاب نیستان.
13- حلالی، محمّد، 1384، گل های عاشورایی، جلد اوّل، آذربایجان، انتشارات ستاد کنگره شهدا و سرداران شهید.
14- جوادی آملی، 1386، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، تنظیم و ویرایش سعید بند علی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ پنجم.
15- حسینی، سیّدحسین، 1388، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، سوره مهر، پنجم.
16- خوارزمی، موفق بن احمد، بی تا، مقتل الحسین للخوارزمی، تحقیق شیخ محمد سماوی، قم، مکتبه المفید.
17- سبزواری، حمید، 1368، سرود سپیده، تهران، کیهان.
18- سجودی، فرزان، 1383، نشانه شناسی کاربردی، تهران، فقیه.
19- سلدن، رامان، 1372، راهنمای نظریه ادبی معاصر، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو.
20- سنگری، محمّدرضا، 1381، پیوند دو فرهنگ (فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس)، قم، یاقوت.
21- شمیسا، سیروس، 1376، انواع ادبی، تهران، فردوسی، چاپ پنجم.
22- صدر، سیّدرضا، 1385، پیشوای شهیدان به اهتمام باقر خسروشاهی، ویرایش دوم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ پنجم.
23- صفارزاده، طاهره، 1385، بیعت با بیداری، تهران، هدی.
24- طوسی، خواجه نصیرالدین، 1363، اخلاق ناصری، مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، نشر خوارزمی.
25- عزیزی، احمد، 1368، شرجی آواز، تهران، برگ.
26- علی اکبری، رضا، 1384، تانکها در سایه، قم، نسیم حیات.
27- فارابی، ابونصر، 1986م، فصول منتزعه، بیروت، دارالمشرق.
28- فالر، راجر و دیگران، 1381، زبانشناسی و نقد ادبی، گردآوری و ترجمه مریم خوزان، حسین یابنده، تهران، نشر نی.
29- قاسمی، حسن، 1381، صور خیال در شعر مقاومت، تهران، فرهنگ گستر.
30- قزوه، علیرضا، 1369، از نخلستان تا خیابان، تهران، حوزه هنری.
31- ___، 1375، شبلی و آتش، تهران، اهل قلم، چاپ دوم.
32- قمی، شیخ عباس، 1406، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، ماده «شهد»، ج1، تهران، دارالاسوه.
33- کاظمی، رضا، 1384، یک سبد خاطره، یک سینه حرف، قم، نسیم حیات.
34- کالر، جاناتان، 1379، فردینان و سوسور، ترجمه کوروش صفوی، تهران، هرمس.
35- گلمرادی، شرینعلی، 1380، شهادت و پرواز، تحقیقی در شعر شهادت و پایداری، تهران، بنیاد شهید انقلاب اسلامی.
36- مجلسی، محمّدباقر، 1403هـ.ق، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء تراث العربی.
37- مردانی نوکده، 1384، محمّدحسین، مهدویت و شهادت، تهران، شاهد.
38- مصباح یزدی، محمّد تقی، 1386، آذرخش کربلا، تدوین و نگارش غلامحسین محرمی، قم، مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (ره).
39- موسوی مقدم، سیّدعبدالرّزاق، 1368، چهره خونین حسینی، ترجمه عزیزالله عطاردی، جهان.
40- نوری، حاج میرزا حسن، 1411هـ.ق، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت.
41- ولیئی، قربان، 1378، مجموعه شعر «گزیده ادبیات معاصر»، تهران، کتاب نیستان.
42. هاسپرز، جان واسکراتین، راجر، 1379، فلسفه هنر و زیبایی شناسی، ترجمه یعقوب آژند، تهران، دانشگاه تهران.
43- Barthes,Roland 1974T s/z,Trans: Richard miller,New york,Hill and wang
44- ___,1981,Theory of Text, in yong(Ed).
45- chatman, Seymour 1978,story and Discourse,narrative structure in fiction and film,Ithaca,cornell up.
46- Culler,Gonathan 1981,The pursuit of sings,Rotledge and kegan paul,London.
47- kristeva,Julia 1980,Desire in Language a semiotic Approach to Literatur and Art,Trans Thomas G ora et al,New york,columbia up.
48- Riffatere,Michael 1978,semiotics of poetry, Indiana university press, Blommington.
منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}